هزینه عشق
نوشته شده توسط : آرام

شبي پسر كوچكي يك برگ كاغذ به مادرش داد . مادر در حال آشپزي بود دستهايش را با حوله تميز كرد و نوشته ها را با

صداي بلند خواند. پسر كوچولو با خط بچه گانه

نوشته بود :

صورتحساب:

۱ـ تميز كردن باغچه 500 تومان

۲- مرتب كردن اتاق خواب 500 تومان

۳- مراقبت كردن از برادر كوچكم 1000تومان

۴- بيرون بردن سطل زباله 500 تومان

۵- نمره رياضي خوبي كه گرفتم 500 تومان

جمع بدهي شما به من 3000 تومانبه چشمان منتظر پسرش نگاهي كرد و چند  مادرلحظه خاطراتش رو مرور كرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب پسرش اين عبارت را نوشت :

۱- بابت سختي 9 ماه بارداري كه در وجودم رشد كردي ، هيچ

۲- بابت تمام شب هايي كه بر بالينت نشستم و برايت دعا كردم ، هيچ

۳- بابت تمام زحماتي كه در اين چند سال كشيدم تا تو بزرگ شوي ، هيچ

۴- بابت غذا ، نظافت تو و اسباب بازيهايت ، هيچ

و اگر تمام اينها را جمع بزني خواهي ديد كه هزينه عشق واقعي من به تو هيچ است.

وقتي پسر آنچه را كه مادرش نوشته بود را خواند ، چشمانش پر از اشك شد و در حالي كه به چشمان مادرش نگاه ميكرد قلم را برداشت و زير صورتحساب نوشت

: قبلا بطور كامل پرداخت شده است.مادر یعنی گنج عشق

 

 



javahermarket



:: موضوعات مرتبط: داستان , عاشقانه , ,
:: بازدید از این مطلب : 527
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : شنبه 3 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
محمد در تاریخ : 1390/2/4/0 - - گفته است :
مي گم رفيق دستت درد نكنه! من رو همشون كليك كردم تو رو يكي! با دست مريزاد!
لااقل تعداد بنرهات رو بشمر، بعد به همون تعداد مارو مهمون كن.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: